امشب
صدای کبوترانم را نقاشی کردم؛
در دیوارهای تو به تو، سایه تو را شناختم؛
من آواز خواندم؛
من با دو تار پیری آواز خواندم و خطهای آبی رنگ صدای زنی که دوستش دارم
آواز خستهٔ مرا رنگی کرد.
من و تو آواز خواندیم تا نفس مهتاب خاکستری شد؛
در نقاشیهایم صدای تو را دیدم؛
تمام شب مهتاب در مربع خندههای تو
کودکیام را نقاشی میکرد.
کاش باران ببارد؛
کاش باران ببارد؛
بوی کاهگل آواز پرنده را پررنگتر میکند…
✍🏼🎙شعرخوانیِ #محمدابراهیم_جعفری