۱٠ اکتبر روز جهانی مبارزه برای لغو مجازات اعدام

 


آیا عدالت را می‌توان با مرگ برقرار کرد؟ آیا جامعه‌ای که می‌خواهد از جان انسان پاسداری کند، مجاز است خود جان بگیرد؟ پرسشی است که قرن‌ها ذهن و وجدان بشر را به چالش کشیده و هنوز پاسخی یک‌دست ندارد. نگاهی تاریخی به مجازات اعدام، که از کهن‌ترین ابزارهای عدالت کیفری در تاریخ بشر است. 
نگاهی تاریخی به مجازات اعدام

مجازات اعدام، از کهن‌ترین ابزارهای عدالت کیفری در تاریخ بشر است. در تمدن‌های باستانی چون بابل، چین، روم و ایران باستان، اعدام به‌عنوان پاسخ نهایی به قتل، خیانت یا شورش به کار می‌رفت.

اما از قرن هجدهم میلادی، اندیشه‌ی نوینی در جهان سربرآورد. فیلسوف ایتالیایی، چزاره بکاریا، در کتاب معروف جرائم و مجازات‌ها (۱۷۶۴) نوشت:

«اگر جامعه برای نشان دادن اینکه کشتن نادرست است، انسانی را بکشد، در واقع در همان خطایی می‌غلتد که می‌خواهد از آن بپرهیزد.»

از همان دوران، موجی از اندیشیدن به کرامت انسانی و ارزش بی‌بدیل زندگی آغاز شد.
در قرن بیستم، پس از فجایع جنگ جهانی دوم و تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر (۱۹۴۸)، ماده سوم آن به‌روشنی گفت:

«هر انسانی حق زندگی، آزادی و امنیت شخصی دارد.»

همین اصل، پایه‌ی جنبش جهانی لغو مجازات اعدام شد.

روز جهانی مبارزه برای لغو اعدام

در سال ۲۰۰۲، ائتلاف جهانی علیه مجازات اعدام (World Coalition Against the Death Penalty) با حضور بیش از ۱۵۰ سازمان حقوق بشری، وکلا و فعال مدنی از سراسر جهان تأسیس شد.
آن‌ها ۱۰ اکتبر را روزی برای آگاهی، گفت‌وگو و دعوت دولت‌ها به بازنگری در این مجازات اعلام کردند.
از آن زمان تاکنون، بیش از ۱۴۵ کشور جهان، اعدام را در قانون یا در عمل لغو کرده‌اند.

اروپا تقریباً بدون اعدام است، در قاره آمریکا فقط معدودی از کشورها آن را اجرا می‌کنند، و در آسیا و خاورمیانه هنوز چند کشور — از جمله ایران، چین، عربستان سعودی و کره شمالی — در صدر آمار جهانی اعدام قرار دارند.
اما روند کلی جهان، رو به زندگی است؛ نه مرگ.

فلسفه و اخلاق اعدام

از دید فلسفی، سه اصل بزرگ اخلاقی در تضاد با مجازات مرگ قرار دارند:

اصل کرامت ذاتی انسان:
حتی گناهکارترین انسان نیز بخشی از جامعه انسانی است و کرامت ذاتی‌اش قابل سلب نیست. قانون باید حافظ کرامت باشد، نه ناقض آن.

اصل اصلاح‌پذیری:
انسان، موجودی پویاست و می‌تواند دگرگون شود. اعدام، فرصت تغییر را برای همیشه از او می‌گیرد.

اصل عدالت ترمیمی:
عدالت، یعنی ترمیم آنچه شکسته است، نه افزودن خشونت بر خشونت. جامعه‌ی انسانی در مسیر بلوغ، از «عدالت انتقامی» به سوی «عدالت ترمیمی» در حرکت است.

گاندی گفته بود: «چشم در برابر چشم، تنها جهان را کورتر می‌کند.»

بُعد روان‌شناختی — زخم‌هایی که ادامه می‌یابند

اعدام فقط محکوم را نمی‌کشد؛ خانواده‌ها، مأموران و جامعه را هم زخمی می‌کند.

۱. خانواده قربانیان

پژوهش‌های روان‌شناسی نشان می‌دهد خانواده‌ی مقتولان، سال‌ها پس از اعدام، همچنان با اضطراب، خشم و اندوه دست‌به‌گریبان‌اند.
اجرای حکم، جای خالی عزیز را پر نمی‌کند؛ برعکس، گاه زخم را تازه‌تر می‌سازد.
در بسیاری از موارد، اعضای خانواده پس از پایان پرونده، به افسردگی یا «خلأ معنایی» دچار می‌شوند.

۲. خانواده محکومان

فرزندان و همسران محکومان به اعدام در معرض شرم اجتماعی، انگ‌زنی، انزوا و PTSD هستند.
کودکانی که پدر یا مادرشان اعدام می‌شود، دچار بحران هویت، خشم پنهان و بی‌اعتمادی به جامعه می‌شوند — و گاه همین زخم‌ها چرخه‌ی خشونت را در نسل بعدی بازتولید می‌کند.

۳. مأموران و قضات

کمتر درباره‌ی آسیب اخلاقی و روانی مأموران اجرای حکم سخن گفته می‌شود.
مطالعات نشان می‌دهد این افراد، به مرور دچار بی‌خوابی، افسردگی و بی‌حسی عاطفی می‌شوند.
در روان‌شناسی، به این وضعیت «آسیب اخلاقی» (Moral Injury) می‌گویند — یعنی تضاد میان آنچه درست می‌دانیم و آنچه ناگزیر انجام می‌دهیم.

۴. جامعه

جامعه‌ای که به دیدن اعدام عادت کند، آستانه‌ی حساسیتش نسبت به خشونت پایین می‌آید.
وقتی خشونت با عنوان «قانونی و مشروع» توجیه شود، در ناخودآگاه جمعی، کشتن به عنوان راه‌حل عادی می‌شود.
این خطرناک‌ترین پیام روانی اعدام است.

بُعد جامعه‌شناختی — اعتماد، امنیت و تبعیض

۱. فرسایش اعتماد اجتماعی

وقتی شهروندان احساس کنند عدالت قضایی شفاف و بی‌طرف نیست، یا خطر خطای قضایی وجود دارد، اعتماد نهادی کاهش می‌یابد.
اعتماد، همان سرمایه‌ای است که امنیت واقعی بر آن بنا می‌شود.
اعدام‌های مبهم یا پرابهام، می‌تواند حس بی‌عدالتی و سرخوردگی را در جامعه تقویت کند.

۲. نابرابری و تبعیض

طبق گزارش‌های بین‌المللی، در ایران و برخی کشورهای مشابه، اقلیت‌های قومی و مذهبی سهم بیشتری در میان اعدام‌شدگان دارند — به‌ویژه در سال‌های اخیر، جمعیت بلوچ و کرد.
این نابرابری در اجرا، احساس تبعیض ساختاری را تشدید کرده و مانع انسجام اجتماعی می‌شود.

۳. بازدارندگی یا توهم بازدارندگی؟

یکی از اصلی‌ترین استدلال‌های موافقان اعدام، بازدارندگی است.
اما تحقیقات جامعه‌شناسی جنایی نشان می‌دهد شواهد علمیِ قانع‌کننده‌ای وجود ندارد که اعدام، بیش از حبس‌های طویل‌المدت باعث کاهش جرم شود.
در بسیاری از کشورهایی که اعدام را لغو کرده‌اند، نرخ قتل و جرم خشن افزایش نیافته است.

۴. هزینه‌های اجتماعی و اقتصادی

فرآیند پرونده‌های اعدام، از تحقیقات تا تجدیدنظر و اجرای حکم، بسیار پرهزینه است.
در مقابل، هزینه‌ی بازپروری، آموزش، و اصلاح ساختارهای اجتماعی بسیار کمتر و مفیدتر است.
در واقع، هر اعدامی که اجرا می‌شود، سرمایه‌ای است که می‌توانست صرف پیشگیری شود.

وضعیت ایران — آمار و واقعیت‌های تلخ

به دلیل نبود شفافیت رسمی، آمارها از گزارش‌های معتبر حقوق بشری استخراج می‌شود:

در سال ۲۰۲۴، ایران دست‌کم ۹۷۲ تا ۹۷۵ اعدام انجام داده است — بیشترین رقم از سال ۲۰۱۵ تاکنون.

این رقم حدود ۶۴ درصد کل اعدام‌های ثبت‌شده در جهان را شامل می‌شود.

بیش از ۵۰ درصد از این اعدام‌ها به جرائم مرتبط با مواد مخدر مربوط بوده‌اند.

دست‌کم ۳۱ زن و بیش از ۱۸۰ نفر از اقلیت‌های قومی (کرد، بلوچ، عرب و...) در میان اعدام‌شدگان بودند.

چهار اعدام علنی در ملأعام انجام شد.

در چهار ماه نخست سال ۲۰۲۵، بیش از ۳۴۳ اعدام ثبت شده که نسبت به مدت مشابه سال پیش، ۷۵ درصد افزایش داشته است.
گزارش‌ها از عبور آمار اعدام در سال ۲۰۲۵ از مرز هزار مورد سخن می‌گویند.

این ارقام، ایران را در کنار چین، در صدر کشورهای دارای بالاترین میزان اعدام در جهان قرار داده است.

از دیدگاه روان‌شناسی اجتماعی

جامعه‌شناسان جرم و روان‌شناسان اجتماعی، اعدام را نوعی «خشونت سازمان‌یافته‌ی نمادین» می‌دانند.
از نگاه آنها، وقتی دولت با ابزار قانون، خشونت را اجرا می‌کند، به مردم می‌آموزد که حذف فیزیکی راه‌حل مشروعی برای مشکل است.
این پدیده، به مرور، فرهنگ مدارا و بخشش را تضعیف و خشم جمعی را تقویت می‌کند.

از سوی دیگر، فرهنگ بخشش و رضایت، ریشه در ارزش‌های انسانی و دینی ما دارد.
در فقه اسلامی نیز آمده است:

«الدرء بالشبهات أولى من الإعدام» — یعنی در صورت کوچک‌ترین شک، باید از اجرای مجازات مرگ پرهیز کرد.

راه‌حل‌ها و مسیرهای جایگزین

۱. در سطح قانون‌گذاری

تعلیق فوری اعدام در جرائم غیر از قتل عمد.

بازنگری در قوانین مواد مخدر با محور درمان، کاهش آسیب و بازپروری.

تضمین دادرسی عادلانه، دسترسی به وکیل و منع اعترافات اجباری.

جایگزینی مجازات‌های ترمیمی و بازپرورانه.

۲. در سطح اجتماعی و فرهنگی

ترویج گفت‌وگوی عمومی درباره کرامت انسان و حق زندگی.

آموزش حل منازعه، سواد هیجانی و مهارت بخشش در مدارس.

حمایت از خانواده‌های قربانیان و محکومان برای جلوگیری از بازتولید خشونت.

۳. در سطح روانی و انسانی

ایجاد کلینیک‌های تخصصی برای درمان تروما در بازماندگان قتل و خانواده‌های محکومان.

حمایت از کارکنان نظام قضایی و زندان‌ها برای پیشگیری از آسیب اخلاقی و فرسودگی روانی.

از انتقام تا ترمیم — تغییری در نگاه

لغو مجازات اعدام، به معنای نادیده گرفتن جرم نیست؛
به معنای حرکت از عدالت انتقامی به سوی عدالت انسانی و ترمیمی است.
به معنای باور به این اصل که انسان می‌تواند تغییر کند و جامعه می‌تواند بخشد.

در بسیاری از کشورها، اجرای عدالت ترمیمی به جای اعدام، نه تنها خشونت را افزایش نداده، بلکه همبستگی اجتماعی را تقویت کرده است.

نویسنده و مدیر وبلاگ آگاهی"Samira Ranjourian - سمیرا رنجوریان "