همزمان آتش به چند نقطه دیگر هم سرایت کرده و دامنه فاجعه هر لحظه گستردهتر میشود.
این فقط یک حادثه نیست؛ هشدارِ بلندِ طبیعت است.
این جنگلها—جنگلهای هیرکانی، میراث هزارانساله—نه چوب و نه خاک،
«جان» هستند. نفس کشورند. ریشههای زندهاند.
اما هر سال باید همان صحنه تکرار شود:
آتش، دود، نابودی… و مدیریتی که همیشه دیر میرسد.
جنگل میسوزد، مردم میسوزند، و باز هم کسی پاسخ نمیدهد که چرا هیچ برنامه جدی برای حفاظت، پیشگیری و مهار سریع این فاجعههای تکراری وجود ندارد؟
این درختها سرمایه نیستند؛
تاریخ و آینده ما هستند.
و امروز، درست جلوی چشمان ما، دارند خاموش میشوند… نه فقط زیر شعلههای آتش،
بلکه زیر بیتوجهی و کوتاهی مسئولانی که هر سال تنها «قول» میدهند.