تهدیدات اگزیستانسیال جهان امروز از دیدگاه پرفسور هراری

بشریت در این روزها با مشکلات زیادی روبروست، اما میشود گفت سه تهدید اصلی وجود دارد که بقای گونه انسانی را به خطر بیاندازد: بحران محیط زیست، انقلاب افسار گسیخته هوش مصنوعی، وقوع جنگ جهانی سوم

حداقل دو مورد از این تهدیدات دیگر سناریوهای آینده نیستند بلکه همین الان در حال وقوع اند. 

محیط زیست در حال فروپاشی ست، سالانه هزاران گونه از موجودات زنده منقرض میشوند و ممکن است امروزه از آستانه بحران محیط زیست که میتواند باعث انقراض تمدن انسانی شود فاصله چندانی نداشته باشیم.  از طرفی تهدید هوش مصنوعی تا ۱٠ سال پیش هنوز یک سناریوی علمی و تخیلی بود که تنها ذهن جامعه بسیار کوچکی از کارشناسان را بهخود مشغول میکرد، اما حالا هوش مصنوعی عملا اقتصاد،  فرهنگ و سیاست جوامع مدرن انسانی را به چالش میکشد. با این روند هوش مصنوعی ممکن است در چند سال آینده از کنترل انسان خارج شود و یا انسان را نابود کند و یا او را به بردگی بکشد.  اکثر مردم از درک سرعت توسعه هوش مصنوعی عاجزند. هوش مصنوعی که امروز با آن سروکار داریم هنوز در مرحله ابتدایی تکامل خودش به سر میبرد. چند میلیارد سال طول کشید تا زندگی ارگانیک از تک سلولی ها به دایناسور ها برسد. شاید بتوان گفت هوش مصنوعی در حال حاضر در مرحله ای مشابه به تک سلولی هاست. اما هوش مصنوعی یک موجود ارگانیک و طبیعی نیست که از طریق فرآیند آرام و آهسته طبیعت فرگشت پیدا کند. ریتم تکامل دیجیتال میلیون ها بار سریعتر از تکامل طبیعی ست. بنابراین شاید فقط چند دهه طول بکشد تا تک سلولی های هوش مصنوعی به چیزی شبیه دایناسور ها تبدیل شوند. اگر Chat GPT را معادل تک سلولی در نظر بگیریم فکر میکنید هوش مصنوعی در مسیر تکاملش وقتی به مرحله دایناسور بودن برسد چطور خواهد شد و چه قدرتی خواهد داشت؟! 

و اما تهدید سوم اگزیستانسیال که با آن مواجه هستیم یعنی جنگ جهانی سوم؛ میشود گفت در بسیاری از جهات صلح جهانی میتواند کلید مقابله با دو تهدید اول باشد. اگر بشریت متحد باشد قطعا منابع خرد و قدرت لازم برای مقابله با بحران محیط زیست و انقلاب افسار گسیخته هوش مصنوعی وجود دارد.  اما اگر در چنین شرایط بحرانی بشریت به واسطه جنگ از هم پاشیده و تکه تکه باشد خود را به نابودی محکوم میکند.  با توجه به سلاح های کشتار جمعی که بشر امروز در اختیار دارد جنگ جهانی سوم میتواند بطور کلی تمدن انسانی را نابود کند. حتی اگر این نابودی بصورت مستقیم و ناگهانی صورت نگیرد جنگ جهانی سوم میتواند بشریت را بطور غیر مستقیم نابود کند. زیرا زمانیکه همه توجه، انرژی و امکانات انسانها صرف جنگیدن با یکدیگر شود دیگر فرصت و امکانی برای مقابله موثر با بحران محیط زیست و مهار افسار گسیختگی هوش مصنوعی باقی نمیماند. البته ممکن است مانند بحران محیط زیست و بحران هوش مصنوعی جنگ جهانی سوم هم از همین حالا آغاز شده باشد. ممکن است در ۴٠_۵٠ سال آینده اگر هنوز انسانی باقی مانده باشد مورخین بنویسند مه جنگ جهانی سوم در ۲۴ فوریه ۲٠۲۲ روزیکه روسیه به اوکراین حمله کرد آغاز شد. همانطور که امروز همه میدانند جنگ جهانی دوم در ۱ سپتامبر ۱۹۳۹ روزیکه آلمان به لهستان حمله کرد آغاز شد.  یکی از ویژگی های تاریخ اینست که درک درست وقایع تاریخی معمولا با نگاه به گذشته حاصل میشود. بسیار اوقات وقتی خود در بطن یک واقعه تاریخی هستیم درک کاملی از آن نداریم.  در سپتامبر ۱۹۳۹ یا حتی تا قبل از ماه مای ۱۹۴۱ مردم در نیویورک، هیروشیما و در بسیاری از شهرهای دیگر نمیدانستند که در همان لحظه در میانه جنگ جهانی دوم زندگی میکنند. میدانستند که در اروپا جنگی در گرفته و میدانستند که در آسیای شرقی و در جاهای دیگری هم درگیری هایی وجود دارد اما متوجه نبودند که همه این جنگ های منطقه ای در واقع بخشی از یک جنگ جهانی واحد بودند. شاید ما هم هم اکنون در وضعیت مشابهی باشیم. شاید در آینده پس از گذشت سالها برای همه آشکار شود که رویدادهای غزه، یمن، اوکراین و دیگر مناطق به شدت باهم مرتبط بودند.

برای محققانی که روی خطرات اگزیستانسیال در جهان امروز مطالعه میکنند دو سوال مهم درباره جنگ جهانی سوم وجود دارد: 

اول اینکه اگر این جنگ واقعا آغاز شده باشد، آیا هنوز شانسی برای نجات بشر وجود دارد؟! 

آیا ممکن است در میانه جنگ جهانی از فروپاشی محیط زیست و از افسار گسیختگی هوش مصنوعی جلوگیری کرد؟! 

از نظر پروفسور هراری پاسخ به این سوال منفی ست. 

اگر ما در میانه جنگ جهانی سوم باشیم قادر نخواهیم بود منابع لازم را سرمایه گذاری کنیم یا در سطح جهانی همکاری های لازم را انجام دهیم تا از فروپاشی محیط زیست و انقلاب آخر الزمانی هوش مصنوعی جلوگیری شود. 

سوال دوم: اگر جنگ جهانی شروع یا در حال شروع است هنوز امکان دارد بتوان آنرا متوقف کرد قبل از اینکه دیر شود؟! 

پاسخ پروفسور هراری به این سوال مثبت است. 

برای مثال جنگ اوکراین تا زمانیکه پوتین معتقد باشد میتواند به پیروزی نظامی برسد جنگ ادامه خواهد داشت و گسترش خواهد یافت. تنها راه برای اطمینان از صلح دراین جنگاینست که اروپا و ایالات متحده مقتدرانه و علنا متعهد شوند که به هر قیمتی از اوکراین  حمایت خواهند کرد. تنها در این صورت روسیه از پیروزی نظامی نامید خواهد شد. قطعا اروپا و ایالات متحده آمریکا چنین قدرت و چنین امکانی را دارند. تولید ناخالص داخلی روسیه از ایتالیا هم کمتر است. تولید ناخالص داخلی اروپا و ایالات متحده بیش از ۲٠ برابر از تولید ناخالص داخلی روسیه بزرگتر است. بنابراین اروپا و ایالات متحده قطعا منابع لازم را دارند تا اوکراین را با حمایت کافی تامین کنند.


 نویسنده ومدیروبلاگ; سمیرا رنجوریان"Samira Ranjourian"